بچه ها این تاپیک وبرای این گذاشتم که بیاید هر شکایتی از دانشگاه داشتید اینجا بگید
اولیش مال خودم درمورد غذای امروز و دیروز:
هم دیروز هم امروز به ما ناهار نرسید
مجبور شدیم منتظر بمونیم تا از واحد برادران غذا برامون بیارن چقدر تاسف بار
اونایی که غذا داشتند یه جوری به ما نگاه میکردن
بعد که به مسئول سلف اعتراض کردیماون با ما اینجوری برخورد کرد بعد دیگه گلاویز شدیمو درآخر خانمه اینجوری شد وما هم دور هم اینجوری
بعد تازه ناهارم که اومد ما چیزی به عنوان گوشت درونش مشاهده ننمودیم
هم مرغ دیروز هم ماهی امروز
برنجم که هیچ وقت به اندازه نیست!!!!
اینم غذای من :
http://tehranpic.net/images/7rflleh8tdvnroxqea.jpg
ببینید چقدر زیاد بود !!!!!!!!
قسمت مفیدش همون دوتا تیکه گوشتِ که روی برنجه:(
جا تون خالی امروز انقدر ماهی داشتم(اندازه نهنگ)
حالا که فکر میکنم می بینم انقدرم بزرگ نبود:D:D:D:D:D:D:
امروز دانشگاه افتضاح بود همه چیش!!!!
x-(
چررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بحث غذاش که خداییش غذاهاش خوبه
ولی هیچ خصوصیت خوب دیگه ای نداره و تازه موقع امتحانات که میشه اساتید متوجه می شن بچه هاشون رو باید بیارن دانشگاه
پارسال دکتر دو پسراشو آورده بود
دیروز صالحی دخترشو (ناناز بود)
امروز تقی پور پسرشو آورد
دکتر پورپاک !!!!!!
2 تا پسر؟!؟؟ برای ما دوتا؟!؟!؟ آخ جون!
ما و این همه خوشبختی محالهههههههه!
حالا مثل خوده دکتر خوشگل و دلبرن؟؟
پاشیم بریم یه حالی از استاد و آقازاده ها شون بپرسیم.
D:D:D:D:D:D:D:D:
نه بابا پوری رو نگفتم که
منظورم شیردل بود.
من تلفنی یه بار با یکی از پسرای پوری حرف زدم از لحاظ لهجه و صدا که خیلی شبیه بود از لحاظ چهره نمیدوم دیگه برو از خودش بپرس
دیگه بیشتر نگوووو
با این حرفات دلمونو برد ی ی ی ی ی ی.
ما پوری رو میخوایم البته با پسراششششششش.
بله واقعا! یکشنبه روز خیلی بدی بود!!
از برخوردِ بدِ مسئول سلف که اونقدر بی ادبانه بود گرفته تا رفتار بچه ها که محض رضای خدا یه ذره هم با هم اتحاد ندارن.
نازی دیدی تو سلف دختره چی جوری بهمون گیر داده بود؟!
البته ما هم بیرون سلف حالشو گرفتیما ولی خب خیلی ناعادلانه بود...آخه دو به یک بودیم ;)
ولی من از بچگیم هم از این مقنعه لبنانی ها بدم می اومدx-(
آره بلو جونم دیدی؟!؟:(
بذار تعریف کنم:
در همون حین که ما عصبی بدیم که ناهار نیست اون خانمه رفته ظرفارو بشوره هی صدا درمیاره هی میزنه اینارو محکم به زمین
خب ما هم دیگه بیشتر عصبی شدیم
دیگه وقتیم که عصبی میشم باید آهنگ گوش کنم و چون خیلی دیگه عصبی بودم آهنگ گذاشتم همه گوش کنن اونم با صدای بلند بلند
بعد دختره... به من میگه خانم کمش کن
بعد من هی میگفتم خانم صدات نمیاد بلندتر بگو
هی اون میگفت و ما میگفتیم تا گفتم آهان منظورت اینه که کمش کنم؟;)
بعد باعصبانیت گفت:بله بعد من با صدای خشن آلود گفتم که تا اون خانمه ساکت نشه منم این جهان(خواننده محترم آهنگ) رو ساکت نمیکنمx-(
والا این همه اون خانمه صدا درمیاورد هیچی نبود تا این جهان من گفت :"تو سرگذشت من نبود جز غم ودل شکستگی..."صداشون دراومدx-(
بعد تازه بعد از جهان براشون قمیشی هم گذاشتم
کلا روز جالبی بود
D:D:D:D:
جالب؟! آره لابد اون فسمتش جالب بود که چهار تا از خوابگاهی ها که مثل ما منتظر غذا بودن با اون صداهای جیغشون زدن زیر آواز که " ای ایران ای مرز پر گهر..."
خداییش تهِ اعتماد به نفس بودناااااا D:
آره دیدیــــــــــــــــــــی؟!؟!D:
همین چیزای دانشگاس که پس فردا میشه خاطره بعد میرید برای بچه هاتون تعریف میکنید اونام مشتاق میشن زودتر بزرگ بشن دانشگاه قم قبول بشنD:
اگه ۱۲تا دختر کورو کچل داشته باشیم!!! نمیزاریم بیان این دانشگاه
آخه پسرا ی اینجا خیلیییی.بی حالند.
شما بخونید تو مایه های هویج اندD:D:D:D:D:D::D:D:D:D:D:
امروز چی ؟
WOW
به من که یَک حالی داد.
خیلی باحال بود مخصوصا آخرششششش.
دم در ورودی ساختمو نو اون عکسای پر از احساس!!!!!
راستی به نظرتون اون حراستیه ما رو دید؟
کاش دیده باشه،اینجوری هیجانشم بیشتره D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:
درسته پسراش بی حالن ولی دختراش خیلی فعالیت می کنن
تو همه رشته ها یه اسمی از علوم کامپیوتر ورودی ۸۷ هست
هویج؟؟!؟! :))
گرفتم منظورتونو ;)
بگو ماشالاااااااااااااااااااااااااااااا!!!
تا کور شود هر آنکه نتوانددید!!!
چه اسمی هست؟!؟!؟!؟!؟x-(
هرچی که هست زیر سر همون پسرای پستِ
الکی حرف در آوردنx-(
من اومدم بگم که.......................::D:D:D:D:
دست ازین حرفهای خاله زنکی وردارید
کدوم حرفا؟؟؟؟
اینا یه سری خاطره بود از اون روز جالب که خودت پرسیده بودی چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
بچه ها هم اومدن توضیح دادن
بیایید یه ذره برای نظرات دوستانمون ارزش قائل باشیمB-)
حاج عمو ساختمان چی کار کردی؟!
هوراااااااااااا فهمیدیم چرا میگن غذای دانشگاه خوبه!!
آخه از ۱۱ میرن پشت در سلف منتظر می مونن و قسم میدن که تو رو خدا درو باز کنییییییییید!! :))
بعد در که باز میشه اینها از روی هم رد میشن و ...
خلاصه که چون غذا رو داغ داغ می خورن بهشون می چسبه و میگن خوبه و گرنه که ما خوبی ای ندیدیم به این غذا ها!!
راستیییی امروز هویج هم خوردین با غذاهاتون؟!؟!
:))
D:D:D:D:D:D:
حراستیه هیچی بابا!!! ماشینا رو بگووووووو!!!
راننده 206 ِ یادته؟!؟ واااااااااااااااااااااااااای!!
بیچاره نمی تونست فَکِش رو جمع کنه D:D:D:D:D:D:D:D:
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها.....
نه نازی جون پست واسه روز اول تولدشونه!!
بگو پست فطرتِ رذل و ....
و ما نیز همچنان به ریششون می خندیم :)) :))
حالا خودت ساختمان چه کردی ؟؟؟؟؟
وشما از کجا فهمدی ما از رو هم رد میشیم؟؟؟ولی یه حالی میده شما هم امتحان کنید
صرف فعل جدید ِ"فهمدن"!!
فهمدم
فهمدی
فهمد
فهمدیم
فهمدید
فهمدند
D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:D:
برو حالشو ببر!
افرین دختر بابا بلد شدی صرف کنی:D:D:D:D:D:D:
بابا؟!؟! D:D:D:
و جایزه مون؟؟؟!!
افزودن شکلک به این بلاگ از طرف آشنا میشه جایزهء شما دیگه:*
دستشون درد نکنهB-)
نه دیگه اومدی و نسازیییییییییییییییییییی!!!
یا حاج عمو جایزه میده یا هیچ کس دیگه!!!
جایزم می دم
می خرم برات