نازنین
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ
شمع من گفتت دور شو / گفت نمیخوام پروانم باشی / گفت لایق نیستی پروانم باشی / گفت من پروانه های دیگرو لایق میدونم/
نازنین
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:29 ب.ظ
حال دنیا را من پرسیدم از فرزانه ای گفت: یا وهمیست ، یا خوابیست ، یا افسانه ای گفتمش : احوال عمر دل بگو با ما که چیست؟ گفت : یا برقیست ، یا شمعیست ، یا پروانه ای گفتمش : اینان که می بینی به چه دل بسته اند ؟ گفت : یا مستند ، یا کورند ، یا دیوانه ای
حاج عمو
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:30 ب.ظ
با میم بده مرا نام مادر مرگ تو کرد زمانه مرا پتک ترک تو کرد
ما دوتا
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:34 ب.ظ
مرغ پر سوخته را نیست نصیبی ز بهار عرصه جولانگه زاغ است و نوای مگس است!!!
چه جالب! جای حاج عمو خالی!! دوستان اسمشونو زنده نگه داشتن
نازنین
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ
من وقتی حالم بده با هر چی دوست دارم شعرمو شروع میکنم الان وقت گیر دادن به من نیست
intelligent
چهارشنبه 21 بهمنماه سال 1388 ساعت 03:40 ب.ظ
ها؟؟؟ الان اینجا کی به کیه؟! مگه حاجی خودش نیست؟! پس این کیه؟ و باز هم نفت من تموم شد: من کی ام؟ این جا کجاست؟!...
لطفا وسط مشاعره دوستانت پارازیت نندازید
دوستانتون..
در امید زهر سوی به رویم بسته است
جزدر میکده امید به راهی نبود
یا وفا ، یاخبر وصل تو ، یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟؟؟؟
تکراری که نبود؟!!
و باز هم من کامنت قبلی رو ندیدم....
در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
...
آخه کم تر از اپسیلون!!چی بهت بگیم؟!
شما هر چه می خواهد دل تنگت بگو!! انگار خیلی دلت پره!!
خب حقم داری آخه تو یه کم تر از اپسیلون چی می گنجه!
نچ نچ نچ...
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم!!
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
می دونییییییی هلاکتــــــــــــــــــــــم
آره دیگه...
به کمند سر زلف تو گرفتار شدم
شهره شهر به هر کوچه و بازار شدم
گر برانی ز درم از در دیگر آیم
گر برون راندیم از خانه ز دیوار شدم
باز هم امام
با "ب"؟؟!؟
منم با الف بگم؟؟!
از کوچمون تا خونمون یه راه باریکیههههههه
وقتی میخوام برم خونه ظلمت و تاریکیهههههههه!!
جواد یساری!!
بزن کف قشنگه رو...
:'(
:'(
:'(
:'(
کلا گریه میخواستم بزنم که اینجا نبود:(
مال چی چی؟!
سیما جون بیا اینم یه جمله دیگه
دست شما مرسی
شمع من گفتت دور شو / گفت نمیخوام پروانم باشی / گفت لایق نیستی پروانم باشی / گفت من پروانه های دیگرو لایق میدونم/
حال دنیا را من پرسیدم از فرزانه ای
گفت: یا وهمیست ، یا خوابیست ، یا افسانه ای
گفتمش : احوال عمر دل بگو با ما که چیست؟
گفت : یا برقیست ، یا شمعیست ، یا پروانه ای
گفتمش : اینان که می بینی به چه دل بسته اند ؟
گفت : یا مستند ، یا کورند ، یا دیوانه ای
با میم بده
مرا نام مادر مرگ تو کرد
زمانه مرا پتک ترک تو کرد
مرغ پر سوخته را نیست نصیبی ز بهار
عرصه جولانگه زاغ است و نوای مگس است!!!
چه جالب!
جای حاج عمو خالی!!
دوستان اسمشونو زنده نگه داشتن
من وقتی حالم بده با هر چی دوست دارم شعرمو شروع میکنم
الان وقت گیر دادن به من نیست
ها؟؟؟
الان اینجا کی به کیه؟!
مگه حاجی خودش نیست؟!
پس این کیه؟
و باز هم نفت من تموم شد:
من کی ام؟ این جا کجاست؟!...
ت بدم؟؟
تو عشق من گوگوری مگوری!
نه جدی:
تو را چه شده است ای دوست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد اشکارا
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
که آن سوخته را جان شد و آواز نیامد
"یکی اینو از برق بکشه یه بلایی سره خودش میاره الان"
و در راستای حال گیری دولت که اجازه نمی ده gmail باز شه شما می تونین از
http://www.communicationtube.net/
چت خودتون رو فعال کنید بدون هیچ مشکلی
www.iloveim.com
web05.koolim.com
اینا سرعت بیشتری دارند
Error 404 - Not Found.
می دونی یعنی چی؟!!؟
یعنی نمیاره!
کی کیو از برق بکشه؟؟؟
دقیقا ۲۶ دقیقه است نشستم این بالا بیادhttp://www.communicationtube.net/
که نمیاد!!
صد رحمت به meebo ی خودمون!
من خودم با این وصل شدم خوب مشکل خودتی
مشکل بابات..................تیراندازه!
من دوستام منتظرمن خب!!!
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟؟!
بالا میاد جی میل منو نمیاره!!
من جیمیلمو میخوام
[:S010:]
چرا این شکلکا اینجوری رفت بالا
کسی صدای منو میشنووووووووووووووووووووه
من باید چیکار کنم؟
می روی و گریه می آید مرا
لحظه ای بنشین که باران بگذرد !
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی مارا عطشی دست داد
دیشب اومدم خونتون نبودی
راستشو بگو کجا رفته بودی؟؟؟؟؟
یه روز یه باغبونی
یه مرد آسمونی
لاله ای کاشت تو باغچه
باغچه مهربونی...!!!!!!!!
یوهاهاهاهاهاهاها
من اومدم
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم
ما مست صبوحیم ز میخانه ی توحید
حاجت به می و خانه ی خمار نداریم
"مولانا"
ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم
بیهوده چه گوییم همینیم که هستیم
ما دلشدگان خسرو شیرین پناهیم
ما کشته ی آن مه رخ خورشید کلاهیم
ما در دو جهان غیر تو ای عشق نخواهیم
مرا چشمی است خون افشان زدست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
من "ر" بدم؟
روزی ز لــــُـپ یـــار ربـــودم بــــوســــی
گفـــت: هــم بـــی ادبــی هم لوســـی
گفتم که گناهم چیست کردم بوسی؟
گفتا : لب و ول کردی و لپ می بوسی؟
عزیزم:*
در ضمن این درسته:
"جهان بس فتنه خواهد دید
از آن چشــــم و از آن ابرو"