سلام به همه دوستای گلم چه اونایی که دیگه به ما سر نمیزنن چه اونایی که هنوزم پیش ما میان
امیدوارم همتون خوب و خوش و خرم باشید
قرار بود نویسنده جدید انتخاب بشه که چون کسی کاندید نشد تصمیم گرفتم کاربری وبلاگ رو تغییر بدم
ولی باز هم دیدم اینم خوب نیست
چون سوتی روزای قشنگی داشته نمیخوام اسمش خراب بشه
وبلاگ خوبی بود خیلی باهاش خاطره دارم
دوست دارم با همین مطالب بمونه، صرفا مطالب مربوط به دانشگاه قم
این آخرین پست این وبلاگ هست
مواظب خودتون باشید
برای همیشه خداحافظ
سلام به همه دوستای گلم
من ترم پیش فارغ التحصیل شدم و دیگه دانشگاه نمیرم و عملا دیگه نمی تونم مدیریت وبلاگ رو به عهده داشته باشم
باید خیلی زودتر از اینا این پست و میذاشتم ولی خب از قدیم گفتن هر وقت ماهی و از آب بگیری تازه است
آره دیگه خلاصه دنبال یه مدیر می گردم
داوطلبان عزیز مشخصات خودشون(نام و نام خانوادگی، رشته تحصیلی و رزومه دی:) و به ایمیل من بفرستن تا بعد از ارزیابی و مصاحبه() مدیر تعیین بشه
با تشکر
نازنین
دیروزدانشگاه قم میزبان ۲لاله ی سرخ حسینی بود...
۲شهید...
۲مردآسمانی...
۲غیورمردی که روزی برای دفاع ازآب وخاک وناموس وطنشون قیددرس وزندگی وپدرومادراشون
روزدندوبه لقاالله پیوستند...
خوش به حالشون...
اما دیروزچیزی که به عینه تجلی میکردحضورشمادانشجویان فهیم وقدرشناس دانشگاه قم بود
مرحبابه غیرت وتعصب وقدرشناسیتون
نشون دادیدکه چقدراین شهدابرای ماعزیزهستند...
من ازطرف خودم ازهمه ی خواهران وبرادران ولایی وقدرشناس دانشگامون واونایی که
به احترام شهدادست ازکارای روزمرشون کشیدن واومدن به استقبال شهدا تشکرمیکنم.
اجرتون باسیدالشهدا.
چندوقتیه سایت غذای دانشگاه خرابه
اینم ازسوتی آخرش که یهو تبدیل شدبه اون اسمی که دراین تصویرمیبینید.
اینم آدرس اصلی عکس که بتونیدتصویرروبهترببینید: http://axgig.com/images/86780547461433399521.jpg
چندوقت پیش چندتا ماردر خوابگاه۱ پسران پیداشداماکک مسئولان مربوطه نگزید.
امشب بودکه بابچه ها دورهم تواتاق ذرخوابگاه ۲نشسته بودیم که یهو دیدم یه چیزی کناردراتاق تکون خورد
دیدم موشه-----گفتم بچه ها موش که موشه رفت زیریخچال.بادرایت بچه های اتاق وبعدازدقایقی
تعقیب وگریزدریک حرکت سریع بادمپایی موشه بخت برگشته جان به جان آفرین تسلیم کرد.
روحش شادویادش گرامی.
تصاویرموشه جان باخته:
چندی پیش اگردوستان یادشون باشه مطلبی باعنوان»نوشته خائنانه یک دانشجو دانشگاه قم«
نوشتم وشماعزیزان انزجارخودراازاین دانشجوی غرب زده اعلام کردید.
مابراین باوربودیم که مسئولان خوش غیرت دانشگاه قم برخوردقاطع بااین فردخواهند داشت ولیکن متاسفانه مطلع شدیم علی رغم پیگیری های شبانه روزجمعی ازدانشجویان غیورو ولایی
وانقلابی دانشگاه قم وصحبت های مکرراین دانشجویان بامسئولان دانشگاه مبنی بربرخورد
قاطع بااین فردمسئولان دانشگاه تااین تاریخ هیچ اقدام موثری دربرخوردبااین فردنداشته اندو
واقعابابی تفاوتی تمام خودشان خشم دانشجویان باغیرت وانقلابی دانشگاه رابرافروخته اند
لذااینجانب به عنوان برادرکوچکتان ازشمادانشجویان غیوروولایی دانشگاه قم میخواهم خشم
خودرابه بی تفاوتی مسئولان دانشگاه قم درقالب نظرات خودبیان کنیدوصدای خودرا به گوش
مسئولان پرادعای دانشگاه برسانید.
تابستان درگیر پروژه و مسائل دیگه ای بودم که فرصت آپ کردن سایت رو بهم نداد!
ایشالا مثل قبل ادامه میدیم ....
به کوری دو چشم آن حقیری/که از فرط حقارت بد دهان است
به هر دیوار این عالم نوشتیم/نقی زیبا ترین نام جهان است
نظربه اینکه چندی پیش شخصی به نام"شاهین نجفی"به مقدسات شیعه توهین
وبه ساحت حضرات معصومین(ع) مخصوصا امام هادی (ع) توهین کرده است وبه فتوای چندتن ازمراجع عظام این شخص منفورالدم مرتداعلام شدوحرکت این ملعون قلوب شیعیان راشکست و
دل صاحب الزمان به دردآمد. متاسفانه درهفته اخیرمطلع شدیم یکی از
دانشجویان دانشگاه قم بابی شرمی تمام ازاین مرتددرصفحه فیس بوک
خودحمایت وبه مقدسات شیعه توهین کرده
واین مقدسات رابه سخره گرفته است وباالفاظ رکیک که قابل بیان نیست به عاشقان
حضرت صاحب الزمان(ع) توهین کرده ودوستداران آن حضرت را"دیوانه"خطاب کرده و
اعتقادات شیعه راکذب خوانده است.
لذا از شما دانشجویان محترم خواستارم انزجار خود را از کار این دانشجو دانشگاه قم اعلام نمایید.
والسلام علی من التبع الهدی
بارش باران و جاری شدن سیل در واحد خواهران(البته تا این حد نبود آآآآ) ولی خیلی باحال بود از اون بالا آب میومد پایین!چند روز دیگه دیوارم میریزه رو سرمون!
این خلاقیت رو همه دیگه فکر کنم دیده باشید ولی گفتم خیلی سوتی باحالیه حیفه نذارم!واقعا معرکن!
باسلام خدمت دوستان وعرض تبریک به مناسبت سال جدید
فرارسیدن ایام فاطمیه را تسلیت عرض میکنم.
التماس دعا...
روز انتخاب واحد که همه میرن بانک شهریه بریزن بانک فقط یه کارمند داشت.(البته بعد 10 ایشون تشریف آوردن)
یانک پر از جمعیت بود .تازه حراست ام اومد گیر داد از بس صف دخترا و پسرا طولانی بود
البته عکس ها خیلی واضح نیست(شرایط مساعد نبود واسه عکس گرفتن)
دیگه به بزرگواری خودتون ببخشید
نمازخونه واحد خواهران که یادتون هست؟! همونی که در وسط سلف بنا شده!
چند روز پیش ما همین جوری دلمون خواست بریم نمازخونه واسه استراحت(عصر بود وقت نماز نبود) بعد که رفتیم سلف دیدیم در ورودی سلف بسته است!
گفتیم خب عیب نداره میریم از در پشتی سلف (همون در قبلی بوفه) بعد دیدیم اون درب هم بسته است
بعد همین جوری داشتیم فکر می کردیم که الان چه جوری باید بریم نمازخونه که دیدیم ای دل غافل مسئولای عزیز برای ما راه میان بر گذاشتن که ما این همه راه رو نخوایم بریم
من واقعا نمیدونم چه جوری باید از این همه لطفی که این عزیزان به ما دانشجویان دارند تشکر کنم!!!!!!!!!!!!!!!!
نیست ظرفیت آسانسورها بالاست و بچه ها سوار نمیشن(از جهت همون خطر سقوط) گفتن این کنده درخت رو بذاریم آسانسور خالی نره بالا و پایین!حیفه!
بعد اون وقت استفاده غیر شخصییش چه جوره؟!!!!
هوالرئوف
هرگز به من نگو که شما ساده اید و با این سخنان روحانی شما را می فریبند و به مهلکه می افکنند. این همه خلوص را فطرت بیدار انسانی نمی تواند در نظر نگیرد. کسانی که در اینجا هستند به کدام امید از راحتی شب و روز خود در تهران صرف نظر کرده اند و به اینجا آمده اند؟ شبهای سرد اینجا را تحمّل می کنند و روزهای گرم یا لااقل پر گرد و خاک که اینها تنها قسمت های طبیعی اینجاست! رزمهای فراوان که البته در اینجا کم است امّا در گردان های دیگر غوغا می کنند. همه این بچه ها این چیزها را می دانند پس چه چیز آنها را به اینجا می کشاند؟! شبهای عملیات در وهله اول وحشتناک است پس چه چیز آنها را اینجا می کشاند؟ به قول یکی از بچه ها حمله ها هم دیگر جاذبه خود را از دست داده است. بله اگر تحقیق کنیم هیچ جاذبه مادّی در حمله و جبهه و جنگ نمی بینیم؛ ولی آنچه که این موجود وحشی را تا این حد مقبولیت می بخشد جاذبه مادّی نیست. اگر می بینیم روز به روز بر آمار اعزام ها افزوده می شود نه به خاطر تیر و تفنگ است بلکه علّت اصلی آن است که بعد از چند سال که از جنگ می گذرد، این جماعت جنگ را با فطرت خویش سازگار یافته اند؛ این اصل مطلب است و همه آن.
من می روم امّا اگر زنده برنگشتم، به یاد محسن فاطمه گریه کن و اگر سلاح دشمن قلبم را پاره پاره کرد، به یاد حسنش گریه کن و اگر تیر بر تارک سرم خورد و آن را دو نیم کرد، به یاد شوی فاطمه گریه کن و اگر بدنم را پاره و لهیده یافتی، به یاد حسینش گریه کن ولی اگر جسمم را دیگر هرگز نیافتی، به یاد فاطمه گریه کن که من نیز به یاد او بارها گریه کردم و همیشه گریه خواهم کرد؛ چون از او مظلوم تر سراغ ندارم.
اینک من می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم.
شهید منصور کاظمی
رشته : مکانیک- دانشگاه تهران
تاریخ شهادت : *13/12/65
محل شهادت : شلمچه
منبع: وبلاگ میزگرد 89
تازه اونم تو چه کلاسی اینو نوشتن!!!!!
آخه تو همچین کلاسی استادی میاد حالا خواه متشخص خواه غیرمتشخص!
بهـارِ بـاغِ دل از گریـه محـرّم توست
به علت کیفیت بالای زمین والیبال
دانشگاه قم میزبان سوپرجام دانشجویان جهان دررشته والیبال شد.هوراااا...
(منبع عکسهاوبگاه شورای صنفی دانشگاه قم میباشد)
بچه های ادبیات رو بخاطر کمبود کلاس می برن حیاط دانشگاه ما هم چون کلاسمون واسه امتحان رزرو شده بود بالاجبار رفتیم نمازخانه در جلسه کرسی های آزاد اندیشی
کی میخواد این دانشگاه دانشگاه بشه من نمیدونم!
ببین چقدر این اتاق ها گرم شده که طرف مجبور شده پنکه روشن کنه تو این سرما و باد و بارون
آخه به جای اینکه بودجه دانشگاه رو اینجوری خرج کنید خرج کتابخونه کنید خرج.....
نوشته خطر سقوط که اگه کسی هم افتاد خدای نکرده مُرد بگن به ما چه ما که گفته بودیم قطعات فرسوده است می خواستی سوار نشی!!!
یه نمازخونه کوچیک بعد از پیمودن سه طبقه ! اون بالا بالاها!گذاشتن اونحا که جو زیادی روحانی بشه!
جدیدا برای رفتن به نمازخونه اید از سلف هم عبور کنیم
چه مشقت بار
امروز اینقدر این سرویس تو ترافیک ما رو معطل کرد که بچه ها خواب رو به تماشای خنده مردم ترجیح دادن!
آخه تماشا که چه عرض کنم از بس جمعیت بود تو این سرویس هرکی نگاه می کرد یه ربع می خندید
این عکس هفته پیش گرفته شده است!
فکر کنم الان یه ذره بهتر شده این صف!
کلا هفته اول دانشگاه کولاک بود!
قائم مقام رئیس صندوق رفاه
دانشجویان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قیمت تعیین شده برای نرخ ژتون غذای
دانشجویی در سال تحصیلی 91 ـ 90 را بین 290 تا 485 تومان عنوان کرد و گفت: براساس
تنوع غذایی قیمت های ژتون شناور خواهد بود.
منصور حبیب پور گودرزی به ایسنا گفت: در نشست با معاونان دانشجویی دانشگاه ها، به
این نتیجه رسیده ایم که دانشجویان 10 تا 20 درصد قیمت واقعی تمام شده برای غذا را
پرداخت کنند. قائم مقام رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم ادامه داد: طی 3 سال
اخیر نرخ ژتون غذای دانشجویی افزایشی نداشته است.
سهم دانشجویان از پرداخت هزینه غذای دانشجویی به 50 درصد هم میرسد
بر اساس بخشنامهای با عنوان "هدفمند کردن غذای دانشجویی" که 8 شهریور ماه 90 به امضای محمود ملاباشی معاون دانشجویی وزیر علوم و کیوان مرادیان رئیس صندوق رفاه دانشجویان رسیده است دانشگاهها ملزم شدند در راستای واقعی شدن نرخ غذای دانشجویی حرکت کنند. به این ترتیب که در طول 5 سال برنامه پنجم توسعه طوری برنامهریزی کنند که تا 50 درصد قیمت تمام شده غذای دانشجویی به عنوان سهم دانشجو از وی دریافت شود.
قیمت ژتون غذای دانشجویی بین 10 تا 20 درصد قیمت واقعی است که دانشگاهها تا پایان برنامه پنجم توسعه باید این میزان را به 50 درصد قیمت واقعی غذای دانشجویی برسانند.
شرایط و میزان وام تغذیه دانشجویان
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مقرر کرده است به دانشجویان متقاضی وام تغذیه، تا 50 درصد قیمت ژتون غذای دانشجویی وام اعطا شود. همچنین دانشگاهها موظف شدند به دانشجویان مستعد کم بضاعت به تشخیص معاون دانشجویی دانشگاه تا 100 درصد قیمت ژتون غذای دانشجویی، وام تغذیه اعطا کنند. بازپرداخت وام تغذیه نیز پس از فارغالتحصیلی انجام میشود.
دستشون درد نکنه واقعا! لطف رو در حق دانشجو به نهایت رسوندن!
سال89:
سال90:
بازم دمشون گرم!یه ذره مرمت کردن این سقف رو!
سلام دوستای گلم
تا دانشگاه شروع بشه و ما بریم و یه سوتی پیدا کنیم گفتم یه داستان بامزه براتون بذارم و در ادامه یه چندتا عکس تا حوصله اتون سر نره!
****************************************************************
حکایت وکیل زرنگ
* * * * * * *
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﯾﮏ ﻣﺆﺳﺴﻪ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻭﮐﯿﻞ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﺷﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺭﯾﺎﻝ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﮐﻤﮏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ.
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺧﯿﺮﯾﻪ: ﺁﻗﺎﯼ ﻭﮐﯿﻞ، ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﻤﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻟﺤﻤﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯾﺪ. ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺮ ﺧﯿﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﻭﮐﯿﻞ: ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ، ﻫﻔﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺁﻥ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ، ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽﺍﺵ ﮐﻔﺎﻑ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩ؟
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺧﯿﺮﯾﻪ: (ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ) ﻧﻪ، ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ. ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ.
ﻭﮐﯿﻞ: ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻫﺮ ﺩﻭ ﭘﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺯﻥ ﻭ ٥ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺑﺮﺁﯾﺪ؟
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺧﯿﺮﯾﻪ: (ﺑﺎ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ) ﻧﻪ. ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ. ﭼﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ...
ﻭﮐﯿﻞ: ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﺘﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﯿﻤﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺗﻨﮕﻨﺎﯼ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼً ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ. ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﯾﺪ ...
ﻭﮐﯿﻞ: ﺧﻮﺏ. ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﯾﮏ ﺭﯾﺎﻝ ﮐﻤﮏ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ، ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻢ؟
****************************************************************